از «ثبت به نام یک کشور» تا «پاسداری مشترک از یک پهنه‌ی تمدنی»

ثبت «مکتب بهزاد» در فهرست معرف میراث فرهنگی ناملموس بشریت به نام افغانستان، موجی طبیعی از حساسیت و پرسش در ایران برانگیخته است؛ به‌ویژه در سرزمینی که نگارگری ایرانی و مکتب‌های هرات، تبریز، قزوین و اصفهان را جزو ستون‌های هویت هنری خود می‌داند. با این حال، اگر بخواهیم فراتر از واکنش‌های احساسی سخن بگوییم، ناگزیر باید این رخداد را نه با منطق «ثبت به نام من یا تو»، بلکه در چارچوب متن و روح کنوانسیون ۲۰۰۳پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس بخوانیم؛ کنوانسیونی که اساساً برای گذر از منطق تملک، و استقرار منطق پاسداری مشارکتی طراحی شده است.  

۱. «فهرست معرف» سند مالکیت نیست؛ سند تعهد پاسداری است

در ادبیات کنوانسیون ۲۰۰۳، واژه‌هایی مانند مالکیت و انحصار غایب‌اند. واژگان کلیدی این متن عبارت‌اند از:

 safeguarding، transmission، awareness-raising و international cooperation  فهرست معرف میراث فرهنگی ناملموس، بر اساس ماده ۱ و ۲ کنوانسیون، برای این ایجاد شده است که:

   •   قابلیت رؤیت میراث زنده را در سطح جهانی افزایش دهد،

   •   گفت‌وگو و احترام متقابل را تقویت کند،

   • و دولت‌های عضو را به برنامه‌ریزی برای پاسداری و انتقال بین‌نسلی آنچه معرفی کرده‌اند متعهد سازد.  

به تعبیر دیگر، وقتی عنصری در فهرست معرف ثبت می‌شود، برای دولت ارائه‌دهنده «سند مالکیت» صادر نمی‌شود؛ بلکه نوعی «میثاق مسئولیت» شکل می‌گیرد: این دولت‌طرف به نمایندگی از جوامع حامل، می‌پذیرد که برای تداوم حیات آن سنت، برنامه داشته باشد، گزارش ادواری بدهد و همکاری‌های فراملی را پی بگیرد.

بنابراین، ثبت «مکتب بهزاد» به نام افغانستان، از منظر کنوانسیون، نه «خارج کردن ایران از صحنه» است و نه «تثبیت انحصار»؛ بلکه به‌رسمیت‌شناختن یک تعهد برای پاسداری از سنتی است که ریشه‌ها و شاخه‌های آن دیرزمانی است از مرزهای سیاسی امروز فراتر رفته است.

۲. میراث فراملی قاعده است، نه استثناء

بخش مهمی از میراث فرهنگی ناملموس در منطقه ما، ذاتاً فراملی است:

   •   نوروز، با نام‌ها و صورت‌های مختلف، امروز به‌عنوان یک پروندۀ چندملیتی با مشارکت بیش از دوازده کشور – از ایران، افغانستان، تاجیکستان و عراق تا پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ترکیه و دیگران – در فهرست معرف ثبت شده است.  

   •   «شاهین‌بازی / Falconry» با مشارکت بیش از بیست کشور از آسیا، اروپا و جهان عرب، به‌عنوان یک میراث مشترک بشری ثبت شده است.  

   •   «درخت نخل و دانش و آیین‌های مرتبط با آن»، «خوشنویسی عربی»، «هنر مینیاتور»، «فرهنگ نان‌هایِ تخت و نازک (Lavash, Katyrma, Yufka,…)» و بسیاری عناصر دیگر نیز به همین شیوه، میان چند کشور در یک پهنه‌ی تمدنی ـ فرهنگی مشترک ثبت شده‌اند.  

در همین چارچوب، خود ایران در پرونده‌ی چندملیتی «هنر مینیاتور» در کنار آذربایجان، ترکیه و ازبکستان به‌عنوان یکی از دولت‌های ارائه‌دهنده حضور دارد؛ پرونده‌ای که در اسناد و مباحث پیرامونی‌اش، به اوج‌گیری سنت مینیاتور در مکتب هرات و نام کمال‌الدین بهزاد صراحتاً ارجاع داده می‌شود.  

یعنی از نگاه خود نظام یونسکو، بهزاد و مکتب او، پیشاپیش در منطق یک میراث چندکشوری و چندکانونی فهم شده است، نه میراث منحصراً منتسب به مرز سیاسی امروز یک کشور.

۳. سهمیه‌ها و زمان‌بندی؛ یونسکو «صف» می‌سازد، نه میدان نزاع

در سازوکار عملی کنوانسیون ۲۰۰۳، هر دولت‌طرف در هر چرخۀ نامزدی، فقط تعداد محدودی پرونده می‌تواند برای بررسی به کمیته ارائه کند؛ سقفی که بسته به تصمیمات کمیته و ظرفیت دبیرخانه، تنظیم و اعلام می‌شود. پیامد این قاعده روشن است:

   •   هیچ کشوری، از جمله ایران، نمی‌تواند در یک دوره، همه آنچه را در حافظه‌ی ملی خود مهم می‌داند، یک‌جا به یونسکو عرضه کند؛ ناگزیر باید میان عناصر مختلف، اولویت‌گذاری و زمان‌بندی انجام دهد.

   •   در نتیجه، در مورد عناصر مشترک، گاهی کشوری که در یک مقطع زمانی از نظر مستندسازی، سازمان‌دهی جوامع و چابکی نهادی آماده‌تر است، جلوتر می‌ایستد و پرونده را به سرانجام می‌رساند.

از این منظر، ثبت «مکتب بهزاد» به نام افغانستان را می‌توان چنین خواند:

یک دولت‌طرف که در سال‌های اخیر برای بازخوانی هویت فرهنگی و ترمیم تصویر بین‌المللی خود به میراث ناملموس تکیه کرده، توانسته است در چرخه‌ای مشخص، از سهمیۀ محدود خود استفاده کند و پرونده‌ای را در حوزۀ نگارگری پیش ببرد. این امر، از نظر حقوقی و رویه‌ای، نه استثناء است و نه خلاف؛ درون همان منطق سهمیه‌بندی و زمان‌بندی کمیته قرار دارد.  

۴. گزینه‌ی حقوقی و دیپلماتیک ایران: از اعتراض تا الحاق چندملیتی

کنوانسیون ۲۰۰۳ و دستورالعمل‌های اجرایی آن، امکان تبدیل یک پروندۀ تک‌کشوری به پروندۀ چندملیتی و الحاق دولت‌های دیگر را پیش‌بینی کرده است. رویۀ جاری چنین است که:

   •   دولت‌طرفِ اولیه، در قالب یک فرایند رسمی، با پیشنهاد الحاق موافقت می‌کند؛

   •   دولت‌(های) جدید، با ارائه‌ی مستندات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مربوط به جوامع حامل در قلمرو خود، به پرونده می‌پیوندند؛

   •   و عنصر مذکور، از «ثبت شده به نام یک دولت‌طرف» به «میراث مشترک چند دولت‌طرف» ارتقا می‌یابد.  

خود ایران این مسیر را در پرونده‌هایی مانند «هنر مینیاتور» تجربه کرده است؛ تجربه‌ای که نشان می‌دهد در منطق یونسکو، سنت‌های هنری نظیر نگارگری، از ابتدا در افق یک پهنۀ تمدنی مشترک دیده می‌شوند و الحاق دولت‌های جدید، امری طبیعی و مورد تشویق است.  

در مورد «مکتب بهزاد» نیز، اگر ارادۀ ملی و عزم نهادی شکل بگیرد، مسیر منطقی عبارت است از:

   •   تصریح آرام و مستند این نکته که ایران خود را یکی از خاستگاه‌های تاریخی این سنت می‌داند؛

   •   آغاز گفت‌وگوهای فنی و دیپلماتیک با افغانستان (و در صورت لزوم دیگر کشورها) برای چندملیتی کردن پرونده؛

   •   و طراحی یک بستۀ اقدام برای پاسداری مشترک، مستندسازی و آموزش، با مشارکت جوامع حامل در هر دو سوی مرز.

در چنین سناریویی، ایران نه در مقام معترضِ منفعل، بلکه در جایگاه شریکِ فعال یک پروندۀ مشترک ظاهر می‌شود.

۵. به‌جای التهاب، فرصتی برای بازاندیشی در منطق میراث مشترک

از منظر رسانه‌ای و سیاست‌گذاری، آنچه امروز در ماجرای «مکتب بهزاد» اهمیت حیاتی دارد، نحوۀ روایت ماست. می‌توان این ثبت را به‌مثابه «رقابت باخت – باخت بر سر نام» تعریف کرد؛ روایتی که هم با روح کنوانسیون ۲۰۰۳ بیگانه است و هم در نهایت، ما را از ظرفیت‌های همکاری منطقه‌ای محروم می‌کند.  

یا می‌توان، بر پایۀ همان کنوانسیون، چنین صورت‌بندی کرد:

   •   این ثبت، از نظر حقوقی و رویه‌ای معتبر است و «حق فرهنگی» ایران را نفی نمی‌کند؛

   •   ایران می‌تواند با استناد به پیشینۀ نگارگری و حضور نام بهزاد در پروندۀ «هنر مینیاتور»، مسیر الحاق خود را طراحی کند؛  

   •   و از این فرصت برای تعمیق گفت‌وگو با افغانستان و سایر همسایگان دربارۀ میراث مشترک، از نوروز و مینیاتور گرفته تا موسیقی، خوراک و دانش‌های    بومی، استفاده کند.

اگر میراث فرهنگی ناملموس را صرفاً میدان مسابقۀ «ثبت به نام من یا تو» ببینیم، از روح کنوانسیون فاصله گرفته‌ایم؛

اگر آن را زبان مشترک یک پهنۀ تمدنی بدانیم، هر ثبتِ دیگری، دعوتی است برای حضور آگاهانه‌تر ما در گفت‌وگو، نه بهانه‌ای برای رنجش.

در این افق، مسئلۀ «مکتب بهزاد» نه نشانۀ «از دست رفتن میراث»، بلکه آزمونی است برای سنجش بلوغ ما در دیپلماسی میراث:

آیا می‌توانیم از منطق مالکیت عبور کنیم و به منطق پاسداری مشترک برسیم؟

کنوانسیون ۲۰۰3، پاسخ را پیشاپیش داده است؛ نوبت ماست که آن را به زبان عمل ترجمه کنیم.

در پی این یادداشت و در امتداد بحث دربارۀ منطق «میراث مشترک» در کنوانسیون ۲۰۰۳، شایسته  دانستم به ثبت‌های سال ۲۰۲۵ نیز از منظر کشورهای عضو «مرکز مطالعات منطقه‌ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی، تحت نظارت یونسکو (تهران)» نگاهی نظام‌مند انداخته شود. در بیستمین اجلاس کمیته بین‌الدولی کنوانسیون ۲۰۰۳ در دهلی‌نو، بخشی از این کشورها از سهمیۀ محدود سالانۀ خود برای معرفی پرونده‌های ملّی بهره گرفتند (مانند ثبت «مهارت آینه‌کاری در معماری ایران» برای جمهوری اسلامی ایران و «فرهنگ پخت سمنک» برای تاجیکستان) و بخشی دیگر، در پرونده‌های چندملیتی مشارکت کردند که بازتاب‌دهندۀ همان منطق «پهنۀ تمدنی مشترک» است. جدولی که در ادامه می‌آید، تصویری فشرده از این ثبت‌ها ارائه می‌کند و به‌روشنی نشان می‌دهد که چگونه کنوانسیون ۲۰۰۳، از یک‌سو با تعیین سهمیه‌های سالانه، کشورها را به اولویت‌بندی پرونده‌های ملّی تشویق می‌کند و از سوی دیگر، این امکان را فراهم می‌سازد که در سال‌هایی که کشورها از سهمیۀ ملّی خود استفاده کرده‌اند، همچنان بتوانند از رهگذر پرونده‌های مشترک و چندملیتی در پاسداری از میراث زندۀ فراملی سهیم باشند و شبکه‌ای از همکاری و وفاق میراثی را در سطح منطقه و جهان شکل دهند. 

فهرست عناصر ثبت‌شده از سوی کشورهای عضو مرکز میراث ناملموس تهران در بیستمین اجلاس کمیته بین‌الدولی کنوانسیون ۲۰۰۳ (۲۰.COM، دهلی‌نو ۲۰۲۵)

کشور عضو کنوانسیون 2003

عنوان رسمی عنصر(انگلیسی)

عنوان پیشنهادی فارسی

نوع فهرست یونسکویی

نوع پرونده از منظر مشارکت

دولت‌های مشارکت کننده (در پرونده‌های چند ملیتی)

Iran (Islamic Republic of)

Ayeneh-Kari, the art of mirror-work in Persian architecture

مهارت آیینه­کاری در معماری ایران

Representative List

RL فهرست معرف میراث فرهنگی ناملموس بشریت

پروندۀ ملّی(تک‌کشوری)

ایران

Kazakhstan

Traditional nowledge and skills in making Kyrgyz, Kazakh and Karakalpak yurts  (Turkic nomadic dwellings)

دانش و مهارت­های سنتی ساخت یورت­های قرقیزی، قزاقی و قره قالپاق (چادرهای کوچ نشین ترک)

RL -فهرست معرف

پروندۀ چندملیتی

قزاقستان، قزقیزستان، ازبکستان (منطقه خودمختار قره قالپاقستان)

Tajikistan

Culture of Sumanak cooking

فرهنگ پخت«سُمَنَک» (سملک)

– RL فهرست معرف

ملّی(تک‌کشوری)

تاجیکستان

Qatar

Bisht (men’s Abaa): skills and practices

«بِشْت» (عبای مردانه): دانش، مهارت و شیوه­های کاربست

– RL فهرست معرف

چندملیتی

  قطر، عراق ، بحرین، اردن، کویت, عمان، عربستان سعودی، سوریه، امارات متحده عربی

Iraq

Al-Muhaibis: social practices and traditions associated with it

«محیْبِس»: رسوم­ و سنت­های اجتماعی و وابسته به آن

– RL فهرست معرف

ملّی(تک‌کشوری)

عراق

Djibouti

The zaffa in the traditional wedding

– «زَفّه»  در عروسی سنتی (آیین همراهی و ورود  و عروس بران)

RL فهرست معرف

چندملیتی

جیبوتی، اتحاد قمر، امارات متحده عربی، عراق، اردن، موریتانی، سومالی

Syrian Arab Republic

Arabic Kohl

«سرمه / کُحْل» عربی

– RL فهرست معرف

چندملیتی

سوریه، عراق، اردن،لیبی، عمان، دولت فلسطین، عربستان سعودی، تونس، امارت متحده عربی

Lebanon

در اجلاس۲۰.COM ۲۰۲۵،عنصر جدیدی برای ثبت ارائه نشده است.

Türkiye

Antep İşi, drawn thread embroidery of aziantep

سوزن‌دوزی«آنتِپ ایش» (روبرداری نخ‌کشغازی ‌عَین تاب)

– RL فهرست معرف

ملّی(تک‌کشوری)

ترکیه

Kyrgyzstan

Traditional knowledge and skills in making Kyrgyz, Kazakh and Karakalpak yurts (Turkic nomadic dwellings)

دانش ومهارت‌های سنتی ساخت یورت‌های‌قرقیزی، قزاقی وقره‌قالپاق (چادرهای کوچ‌نشین تُرک)

– RL فهرست معرف

چندملیتی

قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان(قره‌قالپاقستان)

State of Palestine

Arabic Kohl

«سرمه / کُحْل» عربی

– RL فهرست معرف

چندملیتی

در پروندۀ مشترک «Arabic Kohl»  همراه با سوریه، عراق،  اردن،  لیبی، عمان، عربستان سعودی، تونس، امارات متحده عربی

Pakistan

Boreendo, Bhorindo: ancient dying folk musical instrument, its melodies, knowledge, and skills

«بورِیندو / بُرِهندو»:

ساز کهن در حال زوال موسیقی محلی و نغمه­ها، دانش و مهارت­های آن

Urgent Safeguarding List (USL)   

فهرست نیازمند پاسداری فوری

ملّی(تک‌کشوری)

پاکستان

Armenia

در اجلاس۲۰.COM ۲۰۲۵ پروندۀ  جدیدی برای  ارمنستان تصویب  نشده  است  (آخرین ثبت: ۲۰۲۳).

مرور این جدول نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۵، کشورهایِ واقع در پهنۀ مأموریت مرکز، از دو مسیرِ مکمل برای حضور در فهرست‌های کنوانسیون ۲۰۰۳ بهره گرفته‌اند: از یک‌سو، پرونده‌های ملّی مانند «مهارت آینه‌کاری در معماری ایران»، «فرهنگ پخت سمنک» یا «مَکسیمِ قرقیزی» که بر هویت‌های بومی و ظرفیت‌های خاص هر کشور تأکید دارند؛ و از سوی دیگر، پرونده‌های چندملیتی مانند «کُحْل عربی»، «بِشت» یا «یورت‌های کوچ‌نشین تُرک» که منطق «میراث مشترک در پهنه‌های تمدنی و فرهنگی فراملی» را مجسم می‌سازند. همچنین ثبت ساز کهن «بورِیندو / برهندو» در فهرست نیازمند پاسداری فوری، یادآور آن است که بخشی از میراث منطقه در آستانه افول قرار دارد و به اقدام‌های اضطراری و مشارکتی نیازمند است. در مجموع، الگوی ۲۰۲۵ به‌روشنی نشان می‌دهد که کنوانسیون ۲۰۰۳، هم ابزار تقویت روایت‌های ملّی را در اختیار دولت‌های عضو قرار می‌دهد و هم سازوکاری برای تعمیق وفاق میراثی، همکاری منطقه‌ای و پاسداری مشترک از میراث زنده در سطح آسیای غربی، آسیای مرکزی و فراتر از آن فراهم می‌کند؛ ظرفیتی که «مرکز تهران» می‌تواند به‌طور راهبردی بر آن تکیه کرده و آن را در برنامه‌های آتی ظرفیت‌سازی و دیپلماسی فرهنگی خود فعال‌تر سازد.

انتهای پیام/

کد خبر 1404092301606
دبیر محمد آوخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha